یکی از موفقترین باشگاههایی که تاکنون تأسیس شده در روستای کریمآباد شهرستان رشتخوار است. این روستا در سال ۸۳ در حال خالی شدن از سکنه بود و تمامی جوانانش به شهرهای اطراف و حاشیه مشهد مهاجرت کرده بودند. جمعیت روستا به قدری کم شده بود که مسئولان شهرستان تصمیم گرفتند دیگر آب آشامیدنی به این روستا نرسانند! حسن غلامی یکی از جوانان این روستا بود که حدود هشت سال از زندگی خود را در این شهر گذراند. او بهصورت اتفاقی با آقای صاحبی آشنا شد و در کانون «روستازادگان سرزمین آفتاب» جلساتی با هم داشتند و همین سرآغاز آشنایی آقای غلامی با باشگاه کشاورزان جوان بود.
بدین ترتیب آقای غلامی تصمیم گرفت به روستای کریمآباد بازگردد و با کمک سایر جوانان کریمآبادی، باشگاه کشاورزان جوان را در سال ۸۶ تأسیس کردند. آنها با استفاده از ظرفیتهای بیرونی که در شهرستان داشتند، توانستند آب شرب روستا را تأمین کنند؛ اعتماد روستائیان به جوانان را جلب و به تدریج اعضای بیشتری را جذب باشگاه کردند.
سند ۲۰ ساله روستا
غلامی و دوستانش در باشگاه به این نتیجه رسیدند که برای بازگشت مهاجران به روستا، لازم است چرخ مشاغل در روستا پا بگیرد. آنها سند توسعه راهبردی روستا برای ۲۰ سال آینده را نوشتند و بدین ترتیب مردم و جوانان هویت تازهای در خود یافتند. غلامی میگوید: «پس از برگشت به روستا تصمیم گرفتم با کمک اهالی سند ۲۰ ساله روستا را تدوین کنیم؛ سندی که دیکته شده مسؤولان نباشد و متکی بر ظرفیت درون روستا تنظیم شده باشد. ما اولین روستایی هستیم که با کمک جوانان و حتی سالخوردگان و بیسوادها اقدام به تنظیم سند کردیم.»
این باشگاه توانست پس از یک سال و نیم زمینهای ۵۸ خرده مالک روستا را در منطقهای که به چاه آب نزدیکتر بود تجمیع کند تا این کار باعث کاهش هدررفت آب شود و بنابراین سطح زیر کشت روستا تا دو برابر افزایش یابد. غلامی با اشاره به «طرح تجمیع و یکپارچهسازی در حوزه کشاورزی» میگوید: «شاید بهترین کارشناسان وزارت جهاد کشاورزی هم نتوانند به راحتی این کار را بکنند اما ما به عنوان بومیهای روستای خودمان توانستیم به خوبی این کار را انجام دهیم. زیرا کشاورز و روستایی ممکن است با پیشنهاد افراد غیربومی به راحتی این کار را انجام ندهد اما با صرف یک سال و نیم زمان توانستیم خرده مالکها را متقاعد کنیم که یک سمت مشخص از روستا کشاورزی بکنند تا مانع از هدر رفتن ۴۰% آب روستا بشوند و همزمان سطح زیر کشت روستا نیز تا دو برابر افزایش یافت.»
همیار روستا
در گام بعدی، منطقه را بلوکبندی کردند و هر کس در بلوک خودش مشغول به کشاورزی شد؛ همچنین به جای چغندر که آب زیادی مصرف میکرد، زعفران و پسته کاشتند. با کمک جهاد کشاورزی طرح انتقال آب از مبدأ قنات به روستا را اجرا کردند و استخری برای نگهداری آب ساختند. یک کارگاه بلوکسازی راهاندازی کردند و به علت کمبود آب، یکی از اعضای باشگاه، گلخانهای ساخت و پس از موفقیت، بقیه مردم از او الگو گرفتند. از آنجا که تأمین علوفه یکی از دغدغههای مردم روستا بود، در طرحی به صورت طبقاتی جوی کاکل کاشتند تا هم آب کمتری مصرف کنند و هم کاشت بیشتری انجام دهند. یک شرکت تعاونی روستایی هم ثبت کردند که توانست غرفهای برای عرضه مستقیم محصولات کشاورزی روستا در شهر داشته باشد. از بندهای خاکی از کارافتادهای که در نزدیکی روستا بود برای تولید محصولات ارگانیک کشاورزی استفاده کردند. نشریه روستایی منتشر کردند و ورزشهای محلی را ترویج دادند. برای تمام مردم، حکم «همیار روستا» صادر کردند تا انگیزه مردم برای کمک به پیشرفت روستایشان تقویت شود. از تمامی دانشآموزان دبیرستانی روستا، مقالهای با موضوع توسعه روستا خواستند و از نتایج آن برای برنامهریزیها استفاده کردند. با کمک مردم، اطلاعات ریز روستا را تجمیع و در بانک اطلاعاتی مشخصی ثبت کردند و مثلاً متوجه شدند که در روستا دو نفر معتاد وجود دارد و موفق به ترک این دو نفر شدند.
کشور کوچک ما
غلامی میگوید: یک روز را به نام روز «کریمآباد» نامگذاری کردیم و از تمام کریمآبادیها – حتی آنهایی که خارج از روستا ساکن هستند – خواستیم در این روز در روستا حضور داشته باشند تا بتوانیم با همفکری همگانی و استفاده از ظرفیت همه مردم برای توسعه روستا استفاده کنیم. در مجموع اقدامات آقای غلامی و باشگاه در روستای کریمآباد منجر به شکلگیری مهاجرت معکوس شد و بیش از ۲۸ خانوار به روستا برگشتند و امروز بیش از ۱۳۲ خانوار در روستا ساکن هستند. غلامی در پایان میگوید: «امروز کریمآباد به جایی رسیده که همان مدیرانی که ما را به سُخره میگرفتند، امروز ما را به عنوان روستای برتر معرفی میکنند.» غلامی با بیان اینکه «کریمآباد کشور کوچک ما و کوچک ما زیباست» شعار ماست، تاکید میکند: روزگاری بچههای همین روستا از بردن نام کریمآباد خِجِل میشدند، اما امروز جوانان روستا، عکس پروفایل خود را با منظرهای از کریمآباد تنظیم میکنند.