دکتر ابراهیم فیاض، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و استاد مدعو دانشگاه امام صادق(ع) است. کتابهای «ایران آینده؛ به سوی الگویی مردمشناختی برای ابرقدرتی ایران»، «تولید علم و علوم انسانی»، «تعامل دین، فرهنگ و ارتباطات: نگاهی مردمشناختی» و «مردمشناسی دینی توسعه در ایران: دین، فرهنگ و توسعه در ایران» از این استاد منتشر شده است. در این گفتار، دکتر فیاض به جایگاه محله و مشارکت مردم در مدیریت شهر اشاراتی کرده و همچنین اجتماعات محلی را ضرورتی برای ارتباط اهالی با یکدیگر میداند. نگاه استاد فیاض و مثالهایش در این مطلب، شهر مشهد است اما همین الگو برای برای همه محلات دیگر کشور قابل اجراست.
مدیریت محله در غرب
توجه به محلات در غرب هم وجود دارد، به خصوص در کشورهای سوسیالیستی. البته در کشورهای مختلف این مسأله متفاوت است. آمریکا شهرک زیاد دارد. چون کشور گسترده ای است و در آن محوریت با شهرکهاست. حتی یک ایالت با ایالت دیگر تفاوت دارد. در مقابل، آلمان جمعیت فشرده ای دارد و وضعیتش متفاوت است. به طور کلی غربی ها بحث مدیریت محله را از قرون وسطی داشته اند؛ چه به صورت رسمی و چه غیررسمی. در آنجا خود مردم از محله مراقبت می کنند، برخی مشارکت مالی می کنند و بعضی به گونه های دیگر کمک می کنند. این کمک ها از طرق مختلف صورت می پذیرد؛ هم در قالب NGO ها و هم به صورت خودجوش؛ چه با گزینش افراد از راه انتخابات و چه بزرگمحوری و ریشسفیدی. اما برای این کار اساسنامه دارند. اگر ما هم بخواهیم مشارکتهای سازمان مند داشته باشیم، باید برای کارمان اساسنامه بنویسیم.
شهر یزد و نظام محله ای
هر چه محله قویتر باشد، مشارکت عمومی بیشتر است و مشکلات خیلی راحت تر حل میشود. دیگر خیلی از مسائل به نیروی انتظامی نمی کشد؛ حتی فقیری در محله باقی نمی ماند. یکی از بهترین شهرهای ایران به لحاظ نظام محله ای یزد است. این شهر، محلاتی قوی دارد. مثلاً در ماه محرم محلات به شدت فعال میشوند و با هم همکاری دارند. چه بسیار ازدواج ها رخ می دهد، چقدر فاصله اجتماعی کم می شود، بسیاری از مسائل اقتصادی حل می شود و از مشکلات روحی و روانی کاسته میشود. گرایش به کتابخانه و مسجد افزایش می یابد و گرایش به اعتیاد کم می شود.
توجه به هویت تاریخی محلات
مهمترین نکته در شکل گیری شورای هر محله، توجه به مختصات آن محله است. یعنی باید ببینیم مثلاً تفاوت محله احمدآباد با محله تقی آباد در چیست؟ تاریخ محلات هم باعث تفکیک آن ها از یکدیگر می شود. ممکن است در محله ای یک جلسه دعای کمیل سی سال ادامه پیدا کرده باشد. شاید مؤسسین آن از دنیا بروند، اما جوانترها به این حلقه اضافه می شوند و آن را ادامه می دهند.
لذا اگر ساختارها شکل بگیرد همه چیز درست می شود. شما می توانید در فرهنگسراها موزه بزنید و عکسهای قدیمی و اسناد محلات را به نمایش بگذارید. بسیاری از اسناد در حال از بین رفتن است. باید به محلات هویت تاریخی داد. مثلاً محلات «سناباد» و «نوغان» مشهد خیلی جای کار دارند. ما در شهر، مدیریت متمرکز را قبول نداریم و به جای آن باید مدیریت متکثر را جایگزین کنیم که در آن بر اساس نیازهای محله ای برنامه ها شکل می گیرند.
برج ها؛ محلات عمودی
از سوی دیگر نمی توان از پیشرفت شهرها جلوگیری کرد. جمعیت امروز، اقتضائات خاص خود را دارد. باید به محلات برج نشین روی آورد. برج ها محلات عمودی هستند و اگر آنها را در خیابان های بنبست درست کنیم، به سرعت هویت محله ای پیدا می کنند. همچنین ما نباید خیابانهای طولانی درست کنیم، باید خیابانها منقطع شوند تا به لحاظ فرمی نیز محله ها شکل بگیرد.
نمی خواهید محلات خود را بسازید؟
شهرداریها باید برنامه محله ای و نظام مند خاص خود را بنویسند. شهرداری باید بزرگان محلات را جمع و از آنها پذیرایی کند و این سؤال را بپرسد که: «آیا نمیخواهید محلات خود را بسازید؟» خیلی اوقات کافی است یک نفر به میدان بیاید. شهرداری فقط باید اسباب آشنایی را فراهم کند. به عنوان مثال اگر شخصیت های موجه یک خیابان را جمع کنید و بگویید در هر چند صد متر نیاز به یک مسجد است، خیلیها حاضرند کمک کنند. همان مسجد می شود جایی برای مشارکت اهالی محل. افراد بسیاری هم هستند که حاضرند کتابخانه عمومی به اسم خودشان بسازند تا باقیات الصالحاتی برایشان باشد. کتابخانه های محلی برای کودکان و نوجوانان به آرامی می تواند جایگزین کلوپ ها شود.
پاتوق های محلی
لازمه مدیریت محله، مشارکت مردم و حاکمیت است. باید کاری کرد که مردم به مراکز عمومی روی بیاورند. باید قطب ها و پاتوق های محله ای درست کرد. جایی که مردم را دور هم جمع کند و محل دیدار باشد. در گذشته مردم زیر پل، خانه خان، در هیأت یا قهوه خانه جمع می شدند. بازار هم خیلی مهم است. ما هنوز بازار محله ای شکل نداده ایم که البته خیلی هم اقتصادی است و از تمرکز در مرکز شهر جلوگیری می کند. بازارهای میوه و تره بار محله ای می توانند چنین نقشی داشته باشند.
مشهد؛ شهر گروههای کوچک!
متأسفانه عملکردها طوری بوده است که موجب شده حرم، باعث اختلاف طبقاتی شود. هرچه از حرم دورتر میشویم و به سمت غرب میرویم (مثلاً به سمت مناطقی مثل آزادشهر، وکیل آباد، ملک آباد و…) شهر شکل دیگری پیدا می کند. بافت کنونی حرم باعث شده است محلات با هم ارتباط نداشته باشند. در شرق حرم محلات فقیرنشین باشند و در غرب آن مرفه نشین. در این حالت به دلیل فقدان ارتباط بین قشر مرفه و مستضعف، قشر متوسط یک قشر پرخاشگر میشود. این باعث میشود مشهد به لحاظ امنیتی شهری مشکل دار باشد. یکی از مسؤولین سابق امنیتی استان می گفت: هفت لایه امنیتی در مشهد وجود دارد. این اختلاف طبقاتی موجب شده است که مشهد شهر گروههای کوچک ۴، ۵ نفری باشد که به شدت برای ناآرامی مستعد است. اگر فشار فرهنگی هم وجود داشته باشد، این رفتارها را تشدید می کند.
چرا حرم در مرکز شهر نیست؟
ما نباید بگذاریم مردم از محدوده حرم فاصله بگیرند. چرا مشهد فقط از یک طرف (سمت غرب) و در جهت مخالف حرم در حال توسعه است؟ چرا حرم در مرکز شهر نیست؟ چرا هر چقدر که از حرم به سمت غرب مشهد فاصله میگیریم قیمت مسکن افزایش مییابد؟ اگر هم در اطراف حرم زمین گران است به دلیل کاربری آن برای ساخت هتل است. در مقابل چرا وضعیت محلات شرق مشهد مناسب نیست؟ سیاستهای فرهنگی موجود، عدالت شهری را از بین برده است.
همیشه مقلِد از مقلَد بدتر است
مسئولان فرهنگی باید بروند و خیابان های شهر را ببینند؛ سجاد و پارک ملت را ببینند. آنچه را شما در پارک ملت می بینید، در هیچ جای ایران نمی بینید؛ صحنه هایی که من حتی در تهران هم ندیده ام. چرا؟ چون آن فرد می خواهد از تهران تقلید کند و همیشه مقلد از مقلد بدتر است. بعضی از مشهدی ها می خواهند ادای تهرانی ها را دربیاورند. چرا زمانی در مشهد ماشین های پلاک تهران از پلاک مشهد گرانتر بود؟ این به لحاظ فرهنگی پیام خوبی ندارد.
مشکل قاسم آباد چیست؟
مساجد مشهد به لحاظ فرهنگی ویرانه اند، حتی در محله هایی مثل سناباد که قشر بازاری در آنجا سکونت دارند. مساجدی که علیرغم ظاهر شیک و مرتبشان به لحاظ فرهنگی فقیرند. یکی از کارهایی که آستان قدس باید انجام دهد مشارکت با مساجد است. آستان قدس باید مساجد را به عنوان مکمل حرم معرفی کند تا کسی که به مشهد می آید آنها را هم متعلق به امام رضا(ع) بداند. البته نباید در سیاستگذاری ها دخالت کند. باید اختیار مساجد با توجه به نقشی که در مدیریت محلات دارند با ائمه جماعات و بزرگان محلات باشد. چون آنها در محلات زندگی می کنند و مشکلات آنها را بهتر می دانند. یک قاسم آبادی میداند مشکل قاسم آباد چیست؟ یک بچه خواجه ربیع میداند مشکل خواجه ربیع چیست؟ اگر می خواهیم مردم مدیریت کنند، باید به آنها ارزش بدهیم. متأسفانه خیلی از متفکرین مشهدی از این شهر می روند و این روند، آینده مشهد را به خطر می اندازد.