برای کار فرهنگی مؤثر در محله، لازم است به دو مقوله توجه کنیم: اول اینکه نگاهی جامع به وضعیت محله داشته باشیم و نه نگاه تکبعدی و موردی. دوم اینکه رویکرد فعالیت ما بایستی به گونهای باشد که «با» مردم برای ارتقای سطح فرهنگی- اجتماعی محله تلاش کنیم نه اینکه مخاطب ما صرفاً نظارهگر و مصرفکننده فعالیتهای ما باشد. با این نگاه توجه به نکات ذیل برای اثربخشی بیشتر فعالیتهای فعالان فرهنگی در محلات خالی از لطف نیست:
۱٫ پیش از هر اقدام و فعالیتی در سطح محله، باید برآوردی از میزان سختی کار و شرایط واقعی محیط داشت. باید گفت در زمانهای که اقتصاد ثبات خاصی ندارد و مسأله مسکن، جابجاییهای زیاد و ناپایداری در اسکان را پدید آورده و از طرفی با گسترش فرهنگ فردگرا، مفهوم اجتماعی محله و هویت محلی متزلزل شده است؛ باید بدانیم که کار محلی کار آسانی نخواهد بود و با علم به سختی کار، باید شانه زیر بار این مسئولیت و مجاهده داد.
۲٫ برای شناخت دقیق محله باید نقاط مثبت و منفی را همزمان با هم دید. یکی از نقاط لغزش فعالان فرهنگی، نگاه آسیبشناسانه بدون نگاه به فرصتهاست. دیدن همزمان نقط مثبت و منفی صرفاً یک شعار نیست، بلکه در حل مسائل اثرگذار است. اگر فقط مشکلات را ببینیم، هیچ سرمایهای نداریم تا بتوانیم با استفاده از آن، مسائل را حل کنیم. دیدن نقاط منفی، ما را درون چاهی از مشکلات و کمبودها فرومیبرد در حالی که نقاط مثبت مانند دستگیرههایی است که میتوان با کمک آنها از چاه خارج شد. برای فعال کردن مردم محله، این نقاط مثبت میتواند بسیار امیدبخش باشد. شناخت قهرمانان محله، آدمهای موفق، پرتلاش و مبتکر محله، ویژگیهای فرهنگی خاص محله، تاریخ درخشان محله و… باعث تسلط و تحلیل بهتر برای کارفرهنگی میشود. نکته جالب اینجاست که هر پدیدهای میتواند همزمان فرصت یا آسیب تلقی شود و این بستگی به مدل مواجهه ما دارد؛ اگر بتوانیم در هر پدیده فرصتها و تهدیدهای ممکن را استخراج کنیم، در تعریف عملیات میتوانیم به ابتکارهای خوبی دست پیدا کنیم؛ اگر محلهای قومیتهای متعدد دارد، اگر محلهای فامیلی است، اگر محلهای راسته تراشکارها و مکانیکها است، اگر اگر اگر… همه اینها میتوانند فرصتی برای فعالان محله باشد؛ در صورتی که با عینک «فرصتبین» به این پدیدهها نگاه شود.
۳٫ فعالان فرهنگی بایستی این قدرت را داشته باشند که مخاطبان خود را در محلات ناظر به مسائل مختلف بسیج کنند و پایکار بیاورند. توانمندسازی، مقدمه «بسیجکردن» است. توانمندسازی، با آموزشِ صرف فرق دارد. برای توانمندکردن، باید جمعها و گروههای مردمی سالم را به رسمیت بشناسیم و فعالیتهایی تعریف کنیم تا این جمعها بتوانند با همان «هویتگروهی» وارد فعالیت بشوند. بهعنوان مثال جمعهای زنان محله مثل روضههای خانگی، دورههای قرآن، مادران مهدهای کودک، دانشآموزان یک مدرسه و مادرانشان، کسب و کارهایی که زنان متولی آن هستند، زنان و دختران خانوادههای یک آپارتمان و… هر کدام جمعهایی هستند که میتوانند در محاسبات ما حضور داشته باشند و در برنامههایمان مشارکت آنها را ببینیم.
۴٫ یک نکته دیگر برای توانایی پایکار آوردن مردم محله، این است که به فکر گسترش شبکه اجتماعی «حقیقی» در محله باشیم. استفاده از محصولات فرهنگی برای فعال کردن مردم محله، یکی از راههای خوب برای تکثیر و گسترش یک شبکه اجتماعی در محله است. یکی از اشتباهات ما در برنامهریزیِ فعالیتها، مربیمحوری است؛ در این مدل، کسی که باید ارتباط بگیرد (مربی)، از مهارتهای قابل توجهی برخوردار است در حالی که «محصولمحوری» در کنار مربیمحوری، این کمک را به ما میکند تا بتوانیم از افرادی با قابلیتهای متفاوت و متنوع استفاده و شبکه اجتماعی گسترده و مردمیتری را ایجاد و مدیریت کنیم. به عنوان مثال یک کتابخانه فعال و مردمی که در کنار یک مسجد کار میکند احتمالاً شبکه اجتماعی گستردهتری نسبت به مسجدی دارد که از وجود چنین کتابخانهای محروم است.
۵٫ این خیلی مهم است که در برنامههایی که برای اقشار مختلف محله در نظر داریم، طوری برنامهریزی کنیم که آنها، صرفاً شنونده و مصرفکننده نباشند. برنامهای مثل سخنرانی یا کارگاههای آموزشی، تنها یکی از انواع قالبهای عملیات است و میتوان برنامههای عملیاتی تعریف کرد که خود مخاطبین در آن تولیدکننده یک پیام، یک خدمت، یک محصول یا… باشند. در این ایام کرونایی، خیلی از این روحیات در مردم بیدار شده که فعالان فرهنگی- اجتماعی میتوانند بهترین استفاده را از این روحیه داشته باشند. مثلاً همکاری خودجوش زنان یک محله برای یک کار عملیاتی مثل دوختگان یا پای کار آوردن نوجوانان برای تأمین نیازهای روزانه اهالی مسن محل، نمونهای از این تجارب است. بهطوری که با بهکارگیری شیوههای ابتکاری و عملیاتمحور بر غنای محتوایی برنامهها افزود؛ تغییر سبک زندگی اقتصادی خانواده و حرکت به سوی سادهزیستی به عنوان پویشهای اجتماعی که قابلیت عملیاتی کردن دارد، شناسایی محلهای کار تابستانی برای دختران و پسران نوجوان در جهت حرفهآموزی و… خود میتواند پیشنهادهای عملیاتی خوبی برای فعالان فرهنگی محلات باشد.
۶٫ نیروهای اصلی یک مجموعه فرهنگی در محله (مسجد، بسیج و…) هستههای اصلی فعالیت هستند و لذا تعمیق معرفت دینی در این حلقه بسیار اهمیت دارد. معرفت دینی میتواند از این حلقه در بقیه افراد و محله سرریز شود. یکی از چالشها در این زمینه، چالش انتخاب اولویتها برای مخاطب است. سخنرانی درباره موضوعات سیاسی روز بهگونهای که مخاطبان، احساس عدم ارتباط مطالب با زندگی انقلابی خود را دارند، از یک طرف و از آنطرف برگزاری انواع و اقسام کارگاه و سخنرانی در خصوص سبک زندگی و تغذیه و خلأ پرداختن به آرمانهای صریح انقلاب در عرصه سیاسی و اجتماعی، از دوگانههای مبتلابه فعالان فرهنگی است. به نظر میآید راهحل این تعارض، نه انتخاب یکی از این دو سو، بلکه حرکت به سوی بنیانهای اندیشه اسلام ناب خصوصاً در آینه اندیشههای حضرت امام و رهبر انقلاب است. در این اندیشه، اخلاق و معنویت و سیاست در کنار یکدیگر منظومه شدهاند؛ نه مباحث سیاسی در سطح ظاهر باقی خواهد ماند و نه مسائل تربیتی و مربوط به سبک زندگی مفاهیمی خنثی نسبت به انقلاب اسلامی تعبیر خواهند شد. جدی گرفتن کار معرفتی دقیق و عمیق در عرصه انقلاب و اندیشه دینی از ضرورتهای جدی تحول در فعالیتهای فرهنگی است که بایستی به خوبی مورد نظر فعالان فرهنگی قرار گیرد.