حلقه‌هایِ اتصالِ خدمت و محبت
جریانی تازه در محله های شهر

صادق یزدانی

بچه‌های موسسه آخرین روزهای هر سال دور هم جمع می‌شدند تا برنامه فعالیت‌های فرهنگی سال آینده را طراحی و برنامه‌ریزی کنند. ابتدای هر سال هم تلاش می‌کردند، طبق همان برنامه، کار را پیش ببرند و برنامه‌ها را اجرایی و عملیاتی کنند. این برنامه‌ها هم غالبا برای همه مردم شهر و عموم مخاطبان برگزار می‌شد و بیشتر آنها هم مبتنی بر مناسبت‌های تقویمی بود.
یکی دو سال قبل، چند تا از بچه‌های نکته‌سنج و باریک‌بین یا به قول خودشان «غُرغُرو»یِ مجموعه، این ابهام را مطرح کردند که اصلا این کارهای ما چه اثری بر وضعیت فرهنگی شهرمان دارد؟ چطور اثر فعالیت‌هایمان را می‌سنجیم؟ اگر ما این کارها را انجام ندهیم چه اتفاقی می‌افتد؟ اصلا چرا این کارها را هر سال انجام می‌دهیم و سراغ کارهای دیگری نمی‌رویم؟ از کجا بفهمیم که مخاطب ما از این برنامه استفاده می‌کند و تاثیر می‌پذیرد؟ ملاک و معیار ما برای سنجش اثربخشی فعالیت‌ها چیست؟ اصلا مردم، کجای برنامه‌ریزی ما به‌عنوان کنشگر فعال هستند؟
بعضی از بچه‌ها با این ایرادها از ادامه کار ناامید شدند و فکر کردند کاری که اثری بر مخاطب ندارد و نمی‌توان این اثر را سنجید پس چه فایده‌ای دارد؟! ؛ برخی دیگر از این ایرادگرفتن‌ها ناراحت شدند و آن را مُخل فعالیت فرهنگی و جهادی معرفی کردند و دنبال بیرون کردن این افراد از موسسه بودند؛ برخی دیگر اما به این ابهامات فکر کردند و دنبال راه‌حلی برای رفع آن برآمدند.
همین سوالات و ابهام‌ها عاملی شد تا بچه‌های این موسسه تغییر رویه بدهند و حالا مدتی است که برنامه‌هایشان را با تمرکز بیشتر بر محله‌ای که دفتر موسسه در آن قرار دارد، انجام می‌دهند. با اهالی محله ارتباط ویژه گرفته‌اند و بسیاری از اهالی را می‌شناسند. با بسیج و مسجد و شورای محله هم در ارتباط هستند و برنامه‌ها را بر اساس نیازهای محله طراحی و برنامه‌ریزی می‌کنند. حالا متوجه می‌شوند که هر برنامه‌ای چه میزان مخاطب دارد و مقدار تاثیر برنامه چقدر بوده است. برنامه‌های مستمر تربیتی و اعتقادی آنها چقدر بر نوجوان‌ها و جوان‌های محله اثر گذاشته است. کارهای تبلیغی و ترویجی حوزه حجاب و عفاف چقدر روی دخترهای محله موثر بوده و آنها را با این مساله همراه کرده است.
از طرف دیگر حالا بر اساس مشکلات و گرفتاری‌های اهالی محله هم تلاش می‌کنند جریان مطالبه‌گری راه بیندازند یا مردم محله را برای رفع مشکلاتشان بسیج کنند. حالا همین موسسه مردمی تبدیل به یک «حلقه میانی» شده است که در پی رفع گرفتاری‌ها و ارتباط بین مردم و حاکمیت است.

«حلقه میانی» بین دولت و مردم شکل می‌گیرد و یکی از کارکردهای مهمش «سازماندهی» مردم است. به این معنا که استعدادهای مردم را «شناسایی» و به همدیگر متّصل و مردم را قوی می‌کند. مهم آن است که حلقه میانی، باید «ظرفیت‌شناس» خوبی باشد و بتواند بر اساس این ظرفیت‌ها کار مردم محله را با «همت خود مردم» و با «مطالبه‌گری از حاکمیت» پشتیبانی کند. اگر این استعدادهای مردمی سازماندهی شوند، بعد خودشان با همدیگر شبکه می‌شوند و برای مدیران محلّی تصمیم‌سازی می‌کنند.
یک قدم مهم که حلقه‌های میانی باید پیش از ورود به عرصه سازماندهی بردارند، «گفتمان‌سازی و فرهنگ‌سازي» براي فعال شدن نيروهاي مردمي است. طبیعی است که مردم محله با این ادبیات و گفتمان آشنا نیستند و باید در جلسات و برنامه‌های مختلف گفت‌وگو و نقدونظر، درباره این اتفاق با آنها سخن گفت. اگر این همراهی و همفکری گفتمانی شکل بگیرد می‌توان به اجرای دقیق آن امیدوار بود.
نکته مهم دیگر «ترغیب مردم براي مشاركت» در اداره امور خودشان است. هر كسي اهل مشاركت سياسي و اجتماعي براي حل مسائل جامعه نيست. خیلی از افراد می‌گویند چرا دنبال شَر و دردسر بگردیم؟ برخی گرفتاری‌های زیادی دارند و برخی هم دنبال راحتی و استفاده از دسترنج دیگران هستند. پس نمی‌توان انتظار داشت که پس از گفتمان‌سازی، همه مردم با این تفکر همراه شوند. زمينه‌سازی برای مشاركت مردم آنها را فعال می‌كند تا برای اداره خودشان اقدام كنند.
یکی از مهم‌ترین نکاتی که مانع پیشرفت یک منطقه می‌شود، آسیب‌هایی است که بر یک محله حادث شده و وضعیت فرهنگی و اجتماعی آن محله را دچار خدشه جدی کرده است. تلاش همه این حلقه‌ها در محله می‌تواند براي رفع آسيب‌هاي اجتماعي آن منطقه باشد. چه کسی بهتر از خود اهالی محله می‌توانند برای رفع آسیب‌های محله‌شان تلاش کنند؟
اگر حلقه میانی بتواند سازماندهی دقیق مردمی ایجاد کند و برای رفع آسیب‌های محله هم تلاش جدی داشته باشد، این امکان برایش فراهم خواهد شد تا به مرحله «تصميم‌سازي و هدايت مديران» در هر محله و منطقه برسد. مدیران محلی همواره به‌دنبال کسانی می‌گردند که شبکه‌ای از افراد فعال داشته باشند و بتوانند در بزنگاه‌های مختلف، نقش‌آفرینی کنند؛ پس در فرآیند تصمیم‌سازی نیز آنها را دخالت خواهند داد.
در کنار همه اینها حلقه‌های میانی امکان «نظارت جدی بر فعالیت» بخش‌های دولتی و حاکمیتی خواهند داشت تا در مواقع لزوم مطالبه‌گري کنند و مسیر حرکت را به سامان طراحی نمایند.
حالا دیگر مدتی است که مردم محله می‌دانند برای کارهایشان باید خودشان آستین بالا بزنند و بچه‌های موسسه را هم به عنوان حامی و همیار در همه اتفاقات محله می‌شناسند. این محله، الگویی برای دیگر محله‌های شهر شده و هیئت تازه‌تاسیس محله کناری هم دنبال یادگیری این شیوه تازه برای نقش‌آفرینی در لباس «حلقه میانیِ» اهالی محله است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code