وقتی وارد خیابان پنجتن ۵۴ میشوی، یک چیز توجه شما را به خود جلب میکند؛ همنامی مغازهها و کسب وکارهای محلی با نام مسجد محله یعنی مسجد قائمیه! سوپری قائمیه، بنگاه قائمیه، خرازی قائمیه و… این همنامی خبر از محوریت و اثرگذاری قابل توجه مسجد و مسجدیهای محله میدهد. اما مردم محله این اثرگذاری را بیش از هرچیز، مرهون فعالیتهای جهادی و خیرخواهانه امام جماعت مسجدشان میدانند؛ همو که شیخ تیموری یا حاجی تیموری صدایش میزنند و نزد همه جوانها، خانوادهها و نوجوانهای محل دارای محبوبیت و احترام خاصی است. به پاس زحمات و مجاهدتهای فرهنگی اجتماعی مرحوم حجتالاسلام علیاصغر تیموری که ویروس منحوس کرونا بین او و مردم محله جدایی انداخت- به سراغ فعالان فرهنگی محله پنجتن آل عبا در مشهد رفتهایم و در خصوص خدمات و رویکردهای جهادی مرحوم، با ایشان به گفت و گو نشستهایم. در ادامه متن گفت و گوی ما با آقایان فیضی، امیدوار، فروتن، روحانی و سایر مردم و مسجدیهای محله را بخوانید.
عمرِ پربرکت
حجتالاسلام علیاصغر تیموری حدوداً از سال ۷۹ بهعنوان یک روحانی جوان، امامت جماعت مسجد قائمیه را بر عهده میگیرد و به اتفاق خانواده در محله پنجتن – که آن زمان بنام التیمور معروف بود- مستقر میشود و از همین سالها، جهاد فرهنگی خود را برای آبادانی کل منطقه شروع میکند؛ حاجآقای تیموری به مدت ۲۰ سال در کنار مردم و به کمک مردم برای ارتقای همهجانبه محله در حوزههای فرهنگی، معنوی، امنیت و آبادانی و… تلاش میکند و سرانجام در مرداد ۹۹ به دلیل ابتلا به ویروس کرونا جان به جان آفرین تسلیم میکند و بدین ترتیب یک محله به سوگ حاجی تیموری مینشینند.
احیای مسجد
حجتالاسلام تیموری از همان سالهای آغازین فعالیتش در محله، مسجد را محور کارهای خود قرار داد و با «استقرار» در محله، شناختی عینی و دقیق از ظرفیتها، فرصتها، چالشها و معضلات فرهنگی اجتماعی محل پیدا کرد. آقای امیدوار عضو هیئت امنای مسجد میگوید: یادم هست از همان زمانی که در مسجد مستقر شد، باید صحن حیاط مسجد را فرش میکردیم تا برای نمازگزاران جا باشد؛ این در حالی بود که پیش از این، نهایتاً ده، دوازده نفر نمازگزار داشت! دلیل اصلی این اقبال مردم هم، بیان سخنان باکیفیت و خویِ مردمی و گرم ایشان با ساکنین محله بود. سبک سخنرانی و بیان مفاهیم قرآنی و دینی حجتالاسلام تیموری خیلی شبیه به استاد قرائتی بود؛ یعنی از نظر عمق و کیفیت، سطح بالا و در عین حال از نظر طرز بیان، همهفهم. بها دادن به نقش جوانان و نوجوانان در فعالیتهای مسجد با تشویق به انجام برنامههایی مثل گروه سرود، معرفی جوانان بهعنوان رابط مسجد و نهادها، تعریف جایگاه برای آنها در مدیریت مسجد و… از دیگر رویکردهای شاخص مرحوم تیموری در این خصوص بود. آقای فیضی میگوید: یادم هست حاجآقا همیشه میگفت دوست دارم مسجدی به نام مسجد علیاصغر احداث کنیم و تمام برنامهها دست کودکان و نوجوانان باشد! فیضی ادامه میدهد: دلسوزی و دغدغه حاجآقای تیموری برای محله و مخصوصاً جوانان و نیز فعالیتهای بیوقفه و پیگیر ایشان باعث شده بود نگاهِ خیلی از مردم و خانوادهها نسبت به مسجد و روحانیت – و بلکه دین- از ریشه تغییر کند و در نتیجه شاهد اقبال حداکثری از سوی جوانان به مسجد و برنامههای مذهبی بودیم.
دانشگاهِ روضههای خانگی!
تخصص اصلی حجتالاسلام تیموری در زمینه مسائل خانواده بود. به گفته آقای فروتن، کتابخانهای که مرحوم تیموری در منزل داشت، به اندازه یک کتابخانه تخصصی خانواده، غنای محتوایی داشت. شیخ تیموری نسبت به روضههای خانگی اهتمام ویژهای داشت و از آنجا که مخاطب اصلی در این روضهها، بانوان خانهدار و دختران جوان بودند، موضوع اصلی مباحث او در این جلسات را مباحث مربوط به خانواده شکل میداد. مرحوم تیموری عقیده داشت ارتقای یک جامعه ممکن نیست مگر اینکه سطح فرهنگی خانوادهها ارتقا پیدا کند. استقبال از جلسات مرحوم تیموری به حدی بود که گاهی در یک روز، در ۱۶ روضه شرکت میکرد و مباحث کاربردی حوزه خانواده، تربیت فرزند و… را در این جلسات مطرح میکرد. آقای امیدوار در این رابطه میگوید: بارها شاهد بودیم که با مشاوره و پیگیری مرحوم تیموری، خانوادهای که تا مرز فروپاشی پیش رفته بودند، مجدداً به زندگی بازگشتند و تا همین الان بافرزندان خود در کنار هم زندگی میکنند.
دربِ منزلِ همیشه باز
مردم محله هیچ وقت فراموش نمیکنند خانهای که همیشه به روی آنها باز بوده، خانه شیخ محل، حاجی تیموری بوده است. این را آقای فیضی میگوید و ادامه میدهد: شما در هر ساعتی از شبانهروز که از خیابان پنجتن ۵۴ عبور میکردید، یک چیز برایتان جالب مینمود و آن اینکه همیشه جلو در خانه حاجآقا ارباب رجوعی وجود داشت. حاجآقا و خانوادهشان واقعاً در این زمینه ایثار میکردند و با وجود اینکه این اواخر خود ایشان دارای ۵ فرزند بودند، اما به واقع پدر یک محله بودند و محبوب جوانهای محله؛ حاجآقا با سلایق مختلف مردم و جوانان ارتباط داشت و اینگونه نبود که رفاقتش محدود به جوانهای مسجدی و مذهبی باشد و همین خصلت حاجآقا بود که منجر به جذب حداکثری شده بود و مسجد قائمیه را به مسجد تاثیرگذار منطقه تبدیل کرده بود.
گوشهای از مجاهدتها
یکی از ویژگی های اصلی حجت الاسلام تیموری، ارتباطات گسترده و متنوع ایشان با افراد، نهادها و دستگاههای مختلف و فعالسازی این ارتباطات در جهت ارتقا و آبادانی محله بود؛ از ارتباط با خیرین، شهرداری منطقه و دستگاههای فرهنگی گرفته تا ارتباط با مسئولین کلانتری منطقه، آموزش و پرورش و امثالهم. حاصل این ارتباطات وپیگیریها عبارت بود از: برقراری و ارتقای امنیت محله با ارتباط مستمر با نیروهای خدوم کلانتری، شناسایی و معرفی خانوادههای نیازمند به خیرین، پیگیری مشکلات محله و منطقه در ارتباط مستمر با شهرداری منطقه و اعضای شورای شهر و از این قبیل. در واقع رفتوآمد مسئولین و چهرهها از دستگاههای مختلف به مسجد باعث شده بود خود به خود جایگاه محله و مسجد پیش مردم برجسته و اثرگذار تلقی شود و از طرفی حضور پرشور جوانان و نوجوانان محل در مسجد قائمیه اسم این مسجد را نزد مسئولین فرهنگی مرتبط برجسته و شاخص کرده بود. اما یکی از اقدامات شاخص مرحوم تیموری که به کمک خیرین، مردم و سایر دستگاههای ذیربط محقق شد احداث کتابخانه عمومی قائمیه در زمین مجاور مسجد بود. آقای امیدوار در این زمینه میگوید: تا آن زمان، در کل این منطقه یعنی محله پنجتن آل عبا و سایر محلههای اطراف، هیچ کتابخانه مجهزی وجود نداشت؛ تا اینکه به واسطه پیگیریهای بیوقفه ایشان، مجموعه فرهنگی قائمیه که شامل کتابخانه، دو سالن مطالعه مجزا برای خواهران و برادران و سالن ورزشی احداث و افتتاح شد. هیچ وقت یادم نمیرود روزهایی که میدیدم حاجی تیموری ساعت ۷صبح با چکمه و دستکش سرِ زمینِ در حال ساخت حاضر میشد و ملات درست میکرد تا کار عقب نماند! یا اینکه چه روزهایی که صبح تا غروب با دست خالی سراغ کورههای آجرپزی و مصالح فروشیها میرفت و با دست پر بازمیگشت. حاجآقا اینقدر اخلاص داشت که به راحتی مخاطب خود را قانع میکرد و خلاصه، دست خالی از جایی برنمیگشت.
مسجد؛مرکز دنیایِ شیخ؛ یادداشتی از مهدی زارع در باره ی حجت الاسلام تیموری
همین ابتدای حرف بگویم کهای کاش این یادداشت را در زمان حیات «شیخ تیموری» مینوشتم. به حقیقت هنوز باورم نمیشود که حاج آقا از بین ما رفته باشد. حداقل کاری که این ویروس منحوس کرده است این است که تسلط مرگ بر انسان را برایمان جا انداخته است؛ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ فَیُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (جمعه ).
اما درباره حاجآقای تیموری اگر خواسته باشم همه آنچه را از او تجربه کردهام در یک جمله بگویم این است که او مسجد را مرکز دنیا کرده بود. این هم برمیگشت به اعتقاد کلیدی شیخ که مسجد باید آباد باشد. شیخ تیموری فقط یک امام جماعت نبود که این هم بود. او فقط سخنران مسجد نبود که این هم بود. او فقط مفسر یا برگزارکننده دورههای تربیتی نبود، فقط مسئول کانون فرهنگی مسجد نبود، فقط معتمد محل یا مسئول هیئت امنا یا مسئول شورای اجتماعی محلات یا بقیه مواردی که یک نفر میتواند در یک محل باشد نبود. همه اینها بود و فقط اینها نبود. شیخ تیموری به معنای واقعی کلمه مسجدی بود. برای این کار البته مبارزه هم میکرد. اولین مخالفانش هم جماعت مو سفید متحجر بودند که مسجد را فقط جایی برای برگزاری نماز میدانستند و لا غیر. شیخ تیموری در اولین قدم اینها را کنار زده بود. من از سال ۸۶ وارد مسجد قائمیه شدم. همان ابتدا تعداد بچههای قد و نیمقدی که داخل مسجد به معنای واقعی کلمه «وول» میخوردند توجهم را جلب کرد. حداقل در آن دوره در کمتر مسجدی میشد این وضعیت را دید. همه میدانیم جماعتی تصورشان این است که بچهها و بازی بچهها و هرچیزی مربوط به بچهها باشد با قداست مسجد نمیخواند. به ویژه که خیلی از این بچهها مهاجر یا حتی اهل سنت بودند، اما شیخ تیموری این جماعت را کنار زده بود. تربیت نیروی مسجدی فقط یکی از کارکردهای مسجد از نظر شیخ تیموری بود. از نظر شیخ، مسجد باید عهدهدار همه امور محل میبود. مسجدی که شیخ اداره میکرد، پایگاه فعالیت اجتماعی پاسگاه محل هم بود. پایگاه فعالیتهای مردمی وزارت بهداشت هم بود. جایی بود که فقرا محل مایحتاج روزانه خودشان را تأمین میکردند. باشگاه ورزشی جوانهای محل هم بود. حتی کلاس آشپزی و سوزندوزی بانوان محله را هم برگزار میکرد. مسجد شیخ تیموری اکران فیلم داشت، مسابقه محله داشت، کتابخانه و سالن مطالعه داشت، ورزش صبحگاهی داشت، گعدههای شامگاهی داشت، کافینت داشت، گیم نت داشت، مسجدی که شیخ در آن بود حتی سیاست را با دیانت آشتی داده بود؛ گمشده این روزهای جامعه اسلامی.
مسجد شیخ، خیلی نزدیک به همان مسجدی بود که انقلاب اسلامی میخواهد ایجاد شود. همین بود که شیخ هیچوقت برای نیرو در تنگنا نبود، برای منابع در تنگنا نبود، برای نمازگزار که مسئله اصلی هر مسجدی در این ایام است در تنگنا نبود. روحیه جهادی و ارتباطات گستردهای که شیخ ایجاد کرده بود اجازه نمیداد در تنگنا باشد. مسجد شیخ تیموری همان جایی بود که بسیاری دیگر از روحانیهای محل حسرتش را میخوردند. غافل از آنکه این مسجد نبود، بلکه شیخ بود. آنها باید حسرت شیخ را میخوردند که «شرف المکان بالمکین»بود. مسجد قائمیه اگر مسجد قائمیه شد به طور قطع به برکت وجود شیخ تیموری بود. این شیخ است که باید الگو قرار بگیرد نه مسجد. امروز که شیخ تیموری در میان ما نیست گفتن این حرف راحتتر است که شیخ مسجد قائمیه را آباد کرده بود آن هم در زمانهای که بسیاری از مساجد ما ویران است. پیام شیخ هم همین است؛ آباد کردن مساجد. همانطور که این آیه را برای نمای قبله مسجد قائمیه انتخاب کرده بود: إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ / به درستی آنها که مساجد خداوند را آباد میکنند همانهایی هستند که به خدا و روز قیامت ایمان دارند. (سوره توبه)
قلب تپنده منطقه؛ یادداشتی از مولوی محمدیعقوب سامانی(استادحوزه و دانشگاه و معاونت آموزشی جامعه النور الاسلامیه العالمیه)
یادم است اولین باری که این استاد بزرگوار – حاج آقای تیموری – را ملاقات کردم، مصادف با هفته وحدت بود؛ طی مراسمی که در محل مسجد النبی، محله شهید قربانی برگزار شد و جمعی از برادران شیعه میزبان ما بودند. در آن مراسم، این دوست عزیز آنقدر با خوش رویی و مهربانی به استقبال ما آمد که در تمام جلسه هیچ وقت احساس غربت به ما دست نداد. این جلسه پرخیر و برکت سرآغاز دوستی صمیمانه من و آن مرحوم بود.مرحوم تیموری به خوش رویی و مهربانی شهرت داشت و هر کاری که از دستش بر میآمد برای مردم منطقه – چه شیعه چه سنی- انجام میداد. به نظر من خوش رویی و خوش اخلاقی و همچنین نگاهِ وسیع مرحوم حاج آقای تیموری در فکر و عمل- فراتر از محدودیتهای قومی و مذهبی وامثالهم- دو ویژگی اصلی او بود. ضمن اینکه ایشان در فعالیتهای فرهنگی و دینی بسیار فعال بود و در این راه شب و روز نمیشناخت. به نظرم شیخ تیموری، به معنای واقعی کلمه قلب تپنده منطقه بود. پیامبر اسلام میفرمایند وقتی عالِمی از دنیا برود، رخنهای در اسلام ایجاد میشود که هیچ چیز نمیتواند جای آن را پر کند؛ ضایعه درگذشت ایشان واقعاً برای آن منطقه خسران بزرگی است. امیدوارم، الله سبحان تعالی، باز هم مردم منطقه را از رجال فعال، دلسوز و فرهیختهای همچون حاج آقای تیموری بهره مند بفرماید ان شاء الله.
الگوی کاری آشیخ؛ یادداشتی از حجت الاسلام محمدمهدی فروتن
میتوان سه ویژگی اصلی فعالیتهای مرحوم حاج آقای تیموری را به این صورت لیست کرد؛ اول محله محوری؛ حاج آقای تیموری همیشه میگفت من امام جماعت مسجد نیستم! امام جماعت محلهام؛ واقعاً هم برای همه مردم کار میکرد. حتی به ایشان پیشنهاد امامت جمعه شده بود و به همین دلیل-اهمیت محله محوری- قبول نکرده بود. ویژگی دوم ایشان خدمت محوری بود. ایده حاج آقا این بود که با خدمت رسانی و کار برای محله، اهمیت وجایگاه مسجد را نزد مردم برجسته کرد و ارتقا داد. مردم میدیدند در مسجد امور مختلف از امنیت گرفته تا پیگیری برای احداث زیرساخت های مناسب، جلسه درباره معضلات محله و… پیگیری میشود. در واقع ایشان مسجد را از یک نمازخانه صرف به مرکز خدمت رسانی اجتماعی در محله تبدیل کرده بود. سوم اینکه توجه و اهتمام حاج آقا صرفاً ابعاد فرهنگی،معنوی ومذهبی محله نبود بلکه رویکرد جامع داشت. معنویت، اشتغال، تحصیل، فرهنگ، وضعیت فرهنگی خانوادهها و… ابعادی بود که همگی در حوزه عملیاتی ایشان قرار داشت و مابهازای آن برنامه داشت. خواستگاری رفتن برای بچهها، ارائه مشاوره در زمینه مسائل خانواده، پیگیری برای اشتغال جوانان و… بخشی از کارهای حاج آقا در این زمینه بود. نکتهای که باید توجه کنیم این است که همه این پیگیریها و دغدغهها حاج آقای تیموری در حالی بود که نه به ازای آن دستمزدی دریافت میکرد و نه ابلاغ و یا دستوری از بالا وجود داشت. هیچ وقت هم مردم را بدهکار خود نمیدانست. در حالی که زندگیاش را وقف خدمت به مردم محله کرده بود. نکته دیگر شجاعت حاج آقای تیموری بود؛ آن اوایل که ایشان کار را شروع کرد و اهتمام ویژهای در خصوص امنیت اجتماعی-فرهنگی محله داشت، از سوی برخی اراذل و بزهکاران تهدید شده بود، اما مرحوم تیموری با شدت و جدیت پیگیر ماجرا بود و توانست با رایزنی با کلانتری و سایر دستگاههای مربوطه وضعیت محله را از این حیث متحول کند.