کتاب «من محروم نیستم»، نوشته «محمدرضا شیخالاسلامی» به این پرسش پاسخ میدهد که آیا طبق تعریف رایج از روستا و حاشیه شهر، مناطق «محروم» همان مناطقی هستند که مردمانی تهیدست و متعلق به طبقه ضعیف را در خویش جای داده یا این، گرد و خاک نشسته بر «عینک» نگاه کلیشهای ماست که چنین قضاوتی را پذیرفته و به تمام این مناطق تعمیم میدهد!؟
ایده اصلی این کتاب که حاصل پنج سال مطالعه میدانی و گفتوگوی صریح و مستند نویسنده با نوجوانان روستایی و حاشیهنشین است، پایاندادن گفتمان «روستا و حاشیه شهر محروم» و جایگزینی آن با گفتمان «روستا و حاشیه شهر مستعد، هنرمند و توانا» میباشد و اعتقاد دارد این عینک فرهنگی و تربیتی ما است که تعیین میکند مناطق روستا و حاشیه شهر، محروم نامگذاری شوند یا جهان شگفتی، استعداد و توانمندی. این کتاب مشتمل بر دو فصل تحت عنوان «محرومیت از واقعیت تا حقیقت» و «الگوی رفع باور محرومیت» میباشد.
در «من محروم نیستم» با تکیه بر چهار اصل آگاهیبخشی، بومیسازی، شکوفایی و خودکفایی به ارائه الگویی تربیتی و عملی پرداخته شده که روستا و حاشیه شهر را با جهانی عاری از باور محرومیت به تصویر کشیده است.
در بخشی از این کتاب آمده است: «محروم، یک ویژگی منفی است. به همین دلیل همهجا صحبت از محرومیتزدایی است. سیطره و عمومیت کاربرد ویژگی منفیِ محروم، بر تمام ویژگیهای مثبت، حیرتانگیز و استعدادخیز نوجوان مناطق روستایی و حاشیهنشین، سایه انداخته و از این معادن طلا و نقره، تماشاچیانی وابسته، منتظر و چشم به راه جریانها، گروهها و نهادها ساخته است. به نحوی که اکنون پس از سالها محروم خواندن آنان، این سرمایههای بالقوه، اولاً بهسادگی خود را با «نمیتوانم»ها و «نمیشود»ها توصیف میکنند و ثانیاً بهسختی پذیرای خرق عادت و تغییرات درونی منجر به خودشکوفایی میشوند.»
از نگاه نویسنده کتاب، محروم نه آن روستایی نجیب و حاشیهنشین صبور، بلکه نگاه، قوانین و قواعدی است که او را دریافتکننده و درجازننده میخواهد و سپس با تثبیت این محرومیت در قالب یک سبک زندگی بنجل و اطمینان از خودمحرومپنداری او، عدهای را منجی و فریادرس محرومان قلمداد میکند تا بدین وسیله، از نردبان عزت نفس ایشان بالا رفته و برای خود پایگاه و جایگاه اجتماعی بیافریند. این به صراحت با کرامت انسانی برابر در آفریدگان خداوند در تضاد است.
کتاب « من محروم نیستم» برای کوچ فکری و تغییر نگاه جامعه ایران از روستا/حاشیه شهر محروم به روستا/حاشیه شهر مستعد نوشته شده است، از اینرو خواندن آن به تمامی فعالان فرهنگی، نیروهای جهادی، امامان محله، روحانیان مستقر و تمام کسانی که دغدغه محرومیتزدایی دارند توصیه میشود.